decoction
معنی
جوشاندن، عصارهگیری
سایر معانی: جوشانده، فروجوشانده، پخت
[پلیمر] جوشاندن
سایر معانی: جوشانده، فروجوشانده، پخت
[پلیمر] جوشاندن
دیکشنری
جوشاندن
اسم
extraction, decoction, distillationعصارهگیری
decoctionجوشاندن
ترجمه آنلاین
جوشانده