deceleration
معنی
کاهش سرعت
سایر معانی: تندی کاهی، سرعت کاهی، کندسازی، آهسته سازی، واشتاب، کندش، کندمان
[شیمی] شتاب منفی، کاهش سرعت
[عمران و معماری] شتاب منفی - سرعتکاهی - شتابکاهی - کند شدن - کندی
[کامپیوتر] زمان کاهش شتاب
[برق و الکترونیک] شتاب منفی
[نساجی] فرآیند برگشت پذیر
[ریاضیات] کند شوندگی، کندی، شتاب کاهشی، شتاب منفی، واشتاب، کاهش سرعت، فرایند برگشت پذیر، کندمان
[پلیمر] شتاب منفی
[آب و خاک] کاهش شتاب
سایر معانی: تندی کاهی، سرعت کاهی، کندسازی، آهسته سازی، واشتاب، کندش، کندمان
[شیمی] شتاب منفی، کاهش سرعت
[عمران و معماری] شتاب منفی - سرعتکاهی - شتابکاهی - کند شدن - کندی
[کامپیوتر] زمان کاهش شتاب
[برق و الکترونیک] شتاب منفی
[نساجی] فرآیند برگشت پذیر
[ریاضیات] کند شوندگی، کندی، شتاب کاهشی، شتاب منفی، واشتاب، کاهش سرعت، فرایند برگشت پذیر، کندمان
[پلیمر] شتاب منفی
[آب و خاک] کاهش شتاب
دیکشنری
کاهش سرعت
اسم
decelerationکاهش سرعت
ترجمه آنلاین
کاهش سرعت