معنی

مدیون، بدهکار، ستون بدهکار
سایر معانی: (شخص یا موسسه یا ملت) مدیون، وام دار
[حقوق] بدهکار، مدیون
[ریاضیات] ستون بدهکار دفتر روزنامه، ستون بدهکار، مقروض، بدهکار

دیکشنری

بدهکار
اسم
debtor, obligor, yielderبدهکار
debtorمدیون
debtorستون بدهکار

ترجمه آنلاین

بدهکار

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.