debarment
/dəˈbɑːrmənt/

معنی

جلو گیری، ممانعت، پیش گیری
سایر معانی: ممانعت، جلوگیری

دیکشنری

ممنوعیت
اسم
interdiction, prevention, exclusion, prohibition, curbing, debarmentممانعت
prevention, debarmentپیش گیری
curb, prevention, abatement, snub, countercheck, debarmentجلو گیری

ترجمه آنلاین

محروم کردن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.