de facto
معنی
بالفعل
سایر معانی: (حقوق) بالفعل (در مقایسه با: قانونا de jure)، دو فاکتو، دو فاکتو negotiating with them is tantamount to a de facto recognition of their government مذاکره با آنها به مثابه به رسمیت شناسی بالفعل دولت آنها است عملا، در عمل، در واقع، بالفعل، عملا درمورد دولتی که باانقلاب ونظیران روی کار امده و هنوز بطور رسمی شناخته نشده
[برق و الکترونیک] غیر رسمی
[حقوق] عملأ، بالفعل، غیر رسمی
سایر معانی: (حقوق) بالفعل (در مقایسه با: قانونا de jure)، دو فاکتو، دو فاکتو negotiating with them is tantamount to a de facto recognition of their government مذاکره با آنها به مثابه به رسمیت شناسی بالفعل دولت آنها است عملا، در عمل، در واقع، بالفعل، عملا درمورد دولتی که باانقلاب ونظیران روی کار امده و هنوز بطور رسمی شناخته نشده
[برق و الکترونیک] غیر رسمی
[حقوق] عملأ، بالفعل، غیر رسمی
دیکشنری
عملا
قید
de facto, actually, ipso facto, reallyبالفعل
ترجمه آنلاین
عملا