damper
معنی
تعدیل کننده، خفه کننده، نم زن، الت میزان کردن جریان هوا
سایر معانی: (هرچیزی که از شدت یا میزان چیزی بکاهد) کاستگر، (دودکش) دریچه ی هوا، (موسیقی) خفه کن، ضربه گیر، میراکن، میرانه، میراگر، کاهنده ی شادی یا شوق و غیره، خفه کن
[عمران و معماری] مستهلک کننده - زایل کننده - خفه کن
[برق و الکترونیک] میرانه دیودی که در مدار انحراف افقی گیرنده ی تلویزیون که جریان انحراف دندانه اره ای را به تدریج به سمت صفر می برد. هنگامی که نوسان جریان کوچک تر از صفر موجب وارونه شدن قطبیت می شود، دیود شروع به هدایت می کند. - میرا کننده
[مهندسی گاز] وسیله میزان کردن جریان هوا
[زمین شناسی] میرایشگر، میراکننده، مستهلک کننده، زایل کننده، خفه کننده
[نساجی] درپوش - نم زن - مرطوب کننده - عایق - ضایع کننده - صدا گیر
[ریاضیات] درپوش، دریچه ی خفه کن، خفه کن، تضعیف کننده، ضربه گیر، مستهلک کننده، مانع، عایق
[پلیمر] ضربه گیر، مانع
سایر معانی: (هرچیزی که از شدت یا میزان چیزی بکاهد) کاستگر، (دودکش) دریچه ی هوا، (موسیقی) خفه کن، ضربه گیر، میراکن، میرانه، میراگر، کاهنده ی شادی یا شوق و غیره، خفه کن
[عمران و معماری] مستهلک کننده - زایل کننده - خفه کن
[برق و الکترونیک] میرانه دیودی که در مدار انحراف افقی گیرنده ی تلویزیون که جریان انحراف دندانه اره ای را به تدریج به سمت صفر می برد. هنگامی که نوسان جریان کوچک تر از صفر موجب وارونه شدن قطبیت می شود، دیود شروع به هدایت می کند. - میرا کننده
[مهندسی گاز] وسیله میزان کردن جریان هوا
[زمین شناسی] میرایشگر، میراکننده، مستهلک کننده، زایل کننده، خفه کننده
[نساجی] درپوش - نم زن - مرطوب کننده - عایق - ضایع کننده - صدا گیر
[ریاضیات] درپوش، دریچه ی خفه کن، خفه کن، تضعیف کننده، ضربه گیر، مستهلک کننده، مانع، عایق
[پلیمر] ضربه گیر، مانع
دیکشنری
دمپر
اسم
moderator, modulator, damper, modifier, adjuster, regulatorتعدیل کننده
damper, choker, stranglerخفه کننده
damperنم زن
damperالت میزان کردن جریان هوا
ترجمه آنلاین
دمپر