damnified
/ˈdæmnʌˌfaɪ/

معنی

خسارت زدن، صدمه زدن

دیکشنری

لعنتی
فعل
damage, damnify, harm, hurtخسارت زدن
harm, offend, damnify, mar, maul, nipصدمه زدن
damage, damnify, harm, hurt, endamageخسارت وارد اوردن

ترجمه آنلاین

لعنت شده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.