معنی
قیصر، تزار، امپراطور روسیه قدیم، امپراتور روسیه، خسرو
سایر معانی: مسئول تام الاختیار، همه کاره، آزادکار (tsar و tzar هم می نویسند)، تزار (عنوان شاهان روسیه ی تزاری)
سایر معانی: مسئول تام الاختیار، همه کاره، آزادکار (tsar و tzar هم می نویسند)، تزار (عنوان شاهان روسیه ی تزاری)
دیکشنری
اره
اسم
tsar, czar, tzarتزار
Kaiser, Caesar, czarقیصر
czar, tsar, tzarامپراطور روسیه قدیم
tsar, czar, tzarامپراتور روسیه
king, czar, emperor, monarch, shah, sultanخسرو
ترجمه آنلاین
تزار