curiosity
/ˌkjʊriˈɑːsəti/

معنی

چیز غریب، حس کنجکاوی، غرابت
سایر معانی: کنجکاوی، فضولی، سر در کار دیگران کردن، (هر چیز نادر یا تازه و عجیب و غریب) بدیع، بدیعه، نادره، تحفه، شگرفه، کمیاب
[ریاضیات] کنجکاوی، شگفتانه

دیکشنری

کنجکاوی
اسم
curiosityحس کنجکاوی
strangeness, weirdness, quirkiness, peculiarity, queerness, curiosityغرابت
curio, curiosity, freakچیز غریب

ترجمه آنلاین

کنجکاوی

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.