معنی

چماق، چماق زدن، چوب زدن
سایر معانی: چنبه، کوتنگ، چوبدستی، گواز (کوتاه و کلفت)، با چوبدستی زدن، چنبه کوب کردن، کوبه زدن

دیکشنری

کادگل
اسم
club, stick, cudgel, bat, bludgeon, maceچماق
فعل
cudgel, bastinado, beat, drub, fustigate, switchچوب زدن
cudgel, clubچماق زدن

ترجمه آنلاین

چاقو

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.