crushing
معنی
معمارى : سنگ شکنى
[نساجی] چروک کردن - عمل خرد کردن یا له کردن و خارج کردننا خالصی های گیاهی پیم پس از کربونیزاژ
[ریاضیات] سنگ شکنی، خرد کردن
[معدن] سنگشکنی (خردایش)
[خاک شناسی] خرد کردن
[نساجی] چروک کردن - عمل خرد کردن یا له کردن و خارج کردننا خالصی های گیاهی پیم پس از کربونیزاژ
[ریاضیات] سنگ شکنی، خرد کردن
[معدن] سنگشکنی (خردایش)
[خاک شناسی] خرد کردن
دیکشنری
خرد کردن
فعل
crushله شدن
vanquish, crush, gain victory overپیروز شدن بر
relent, pass off, shrink, crush, abate, dwindleخرد شدن
push, press, squeeze, crush, shrink, tightenفشردن
squeeze, crush, press, wring, wrestچلاندن
crushبا صدا شکستن
defeat, outdo, smite, crush, skunk, trounceشکست دادن
press, crushفشار اوردن
ترجمه آنلاین
خرد کردن