معنی

انبوهى زیست شناسى : ازدحام

دیکشنری

فشردن
فعل
throng, crowd, flock, huddle, mob, overcrowdازدحام کردن
crowdچپیدن
crowdبازور و فشار پر کردن

ترجمه آنلاین

شلوغی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.