معنی

کجی، کلاه بردار، عصای سرکج، ادم قلابی، خزپوش، خم کردن، کج کردن
سایر معانی: (هر چیز خم یا منحنی یا قلاب شکل) قلاب، خمیدگی، انحنا، کژی، (راه و غیره) پیچ، (شبانان و مطران ها) چوبدستی (که یک سرش انحنا دارد)، عصا، (عامیانه) کلاهبردار، کژرفتار، شیاد، متقلب، دزد، نادرست، خم کردن یا شدن، قلابدیس کردن یا شدن، کج کردن یا شدن، چفتیدن، چفریدن، (خودمانی) دزدیدن، بالا کشیدن، کش رفتن
[زمین شناسی] عصایسرکج، کجی، ادمقلابی، کلاهبردار، خمکردن، کجکردن

دیکشنری

خم کردن
اسم
swindler, crook, hustler, rookکلاه بردار
crookعصای سرکج
tilt, deformation, curvature, obliquity, inflection, crookکجی
crookادم قلابی
crook, swindler, vagabondخزپوش
فعل
bend, crook, flex, wry, crank, limberخم کردن
tilt, crook, contort, bend, inflect, recurveکج کردن

ترجمه آنلاین

کلاهبردار

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.