crestfallen
معنی
سر به زیر، با کاکل یا تاج خمیده، مغموم، دمغ، پکر، افسرده، پژمان، سرافکنده، سرافگنده ,خوار,تاج ازسر افتاده
ترجمه آنلاین
تاج افتاده
مترادف
ass in a sling ، blue ، cast down ، chapfallen ، dejected ، depressed ، despondent ، disconsolate ، discouraged ، disheartened ، dispirited ، down ، down in the dumps ، downcast ، downhearted ، in a funk ، inconsolable ، low ، sad ، singing the blues ، taken down