courtship
معنی
اظهار عشق، معاشقه
سایر معانی: دوران عشقبازی یا مهرورزی، دوران نامزدی یا خواستگاری، دوران خواستاری، عشقبازی، نامزدبازی، خواستگاری
سایر معانی: دوران عشقبازی یا مهرورزی، دوران نامزدی یا خواستگاری، دوران خواستاری، عشقبازی، نامزدبازی، خواستگاری
دیکشنری
نگاه کردن
اسم
flirting, courtship, love affairمعاشقه
courtship, court, assaultاظهار عشق
ترجمه آنلاین
خواستگاری