courtship
/ˈkɔːrˌtʃɪp/

معنی

اظهار عشق، معاشقه
سایر معانی: دوران عشقبازی یا مهرورزی، دوران نامزدی یا خواستگاری، دوران خواستاری، عشقبازی، نامزدبازی، خواستگاری

دیکشنری

نگاه کردن
اسم
flirting, courtship, love affairمعاشقه
courtship, court, assaultاظهار عشق

ترجمه آنلاین

خواستگاری

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.