counterpoise
/ˈkaʊntəpoɪz/

معنی

وزنه متقابل، نیروی متعادل کننده، نیروی مقاوم، حالت تعادل، وزن کردن، متقابل ساختن
سایر معانی: پارسنگ کردن، موازنه کردن، متعادل کردن، هم وزن کردن، همسنگ کردن، ترازمند کردن، وزنه ی برابر، (نیرو یا توازن یا تاثیر) برابر ساز، تعدیل گر، خنثی کننده، ناکاراساز، برابری، تعادل، توازن، همسنگی، سنجیدن
[برق و الکترونیک] زمین کاذب مجموعه ای از سیمها یا رساناها واقع در ارتفاعی بالاتر از سطح زمین و عایق نسبت به آن که به جای اتصال زمین در آنتنها استفاده می شوند.

ترجمه آنلاین

مخالفت

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.