counteractive
معنی
خنثی کننده، بی اثر کننده، دارای عمل متقابل
سایر معانی: بی اثر کننده، خنثی کننده، دارای عمل متقابل
سایر معانی: بی اثر کننده، خنثی کننده، دارای عمل متقابل
دیکشنری
مقابله کن
صفت
counteractive, thwarting, negatoryخنثی کننده
counteractiveبی اثر کننده
counteractiveدارای عمل متقابل
ترجمه آنلاین
متقابل