counteractive
/ˌkaʊntəˈræktɪv/

معنی

خنثی کننده، بی اثر کننده، دارای عمل متقابل
سایر معانی: بی اثر کننده، خنثی کننده، دارای عمل متقابل

دیکشنری

مقابله کن
صفت
counteractive, thwarting, negatoryخنثی کننده
counteractiveبی اثر کننده
counteractiveدارای عمل متقابل

ترجمه آنلاین

متقابل

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.