معنی

سخره، خرحمالی
سایر معانی: بیگار,سخره

دیکشنری

کروئه
اسم
ridicule, laughingstock, corvee, derision, scoff, staring-quarterسخره
drudgery, elbow grease, fag, plod, punisher, corveeخرحمالی

ترجمه آنلاین

کوروی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.