معنی

پوسیده
سایر معانی: خوردن (اسیدوفلزات)، پوسیدن، زنگ زدن (فلزات)

دیکشنری

خوردن
صفت
rotten, carious, corroded, rusty, frowsty, frowsyپوسیده

ترجمه آنلاین

خورده شده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.