correlative
/kɒˈrelətɪv/

معنی

جفتی، وابسته به هم، لازم و لزوم
سایر معانی: وابسته به همبستگی یا بستگی، همبسته، متضایف، قرینه، (دستور زبان) همبسته ساز، جفته، وابسته بهم، لازم وملزوم

دیکشنری

همبستگی
صفت
correlativeوابسته به هم
paired, binary, correlativeجفتی
correlativeلازم و لزوم

ترجمه آنلاین

همبستگی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.