convention
/kənˈvenʃn̩/

معنی

قرارداد، انجمن، مجمع، هم ایش، پیمان نامه، هم ایی
سایر معانی: اجلاس، کنگره، گردهمایی، نشست، چپیره، جلسه، میثاق، پیمان، توافقنامه، سنت، عرف، رسم، (جمع) آداب و رسوم، رسم هنری، قاعده ی ادبی، (امریکا) همایش رسمی نمایندگان حزب (دمکرات یا جمهوریخواه)
[حسابداری] میثاق
[کامپیوتر] قرار داد
[حقوق] کنوانسیون، عرف، رسم، میثاق، قرارداد، توافق
[ریاضیات] عرف، قرارداد، همایش

دیکشنری

قرارداد
اسم
contract, agreement, convention, treaty, indenture, bondقرارداد
meeting, convention, society, club, conventمجمع
treaty, conventionپیمان نامه
congress, convention, meetingهم ایش
conventionهم ایی
association, community, society, assembly, council, conventionانجمن

ترجمه آنلاین

کنوانسیون

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.