contravention
/ˌkɑːntrəˈvent͡ʃn̩/

معنی

تشدید، نقض، تخلف
سایر معانی: نق­

دیکشنری

نقض
اسم
violation, contravention, reversalنقض
violation, infringement, infraction, delinquency, transgression, contraventionتخلف
resonance, resonance, intensification, exacerbation, strengthening, contraventionتشدید

ترجمه آنلاین

تخلف

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.