conterminous
/kɒnˈtɜːrmɪnəs/

معنی

مجاور، هم مرز، متلاقی، نوک بنوک
سایر معانی: (واقع در یک محدوده) یکپارچه، هم پایان (دارای مرز مشترک)، همسایه، دیوار به دیوار

دیکشنری

مخفیانه
صفت
conterminous, coterminous, abuttingهم مرز
adjacent, adjoining, next, neighbor, contiguous, conterminousمجاور
conterminousنوک بنوک
adjoining, conterminous, meetingمتلاقی

ترجمه آنلاین

محدود

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.