constrictor
/ˈboʊəkənstrɪktə/

معنی

تنگ کننده، ماهیچه جمع کننده، انواع مارهای
سایر معانی: (هرچه که تنگ یا همکشیده یا منقبض کند) تنگساز، هم کش، هم کشنده، قابض، عضله ی تنگ کننده، انواع مارهای gt;بوا lt;
[نساجی] وسیله جمع کننده الیاف (در ماشین فلایر )
[پلیمر] فشار دهنده، متراکم کننده، تنگناساز

دیکشنری

تسریع کننده
اسم
constrictor, tightenerتنگ کننده
constrictorماهیچه جمع کننده
constrictorانواع مارهای

ترجمه آنلاین

منقبض کننده

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.