consignment
/kənˈsaɪnmənt/

معنی

ارسال، حمل، محموله
سایر معانی: تحویل، فرستادن، سپارش، بار، مرسوله، فرسته
[حسابداری] امانی
[حقوق] محموله بار
[ریاضیات] حمل، مرسوله، ارسال، محموله

دیکشنری

محموله
اسم
shipment, consignment, goods, load, lading, loadingمحموله
shipping, shipment, carting, conveyance, consignment, portageحمل
transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignmentارسال

ترجمه آنلاین

محموله

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.