considerable
/kənˈsɪdərəbl̩/

معنی

مهم، عمده، قابل توجه، شایان، پر مایه
سایر معانی: شایان ملاحظه، کرامند، فراوان، کلان

دیکشنری

قابل توجه
صفت
significant, considerable, remarkable, substantial, notable, strikingقابل توجه
important, significant, main, great, serious, considerableمهم
considerable, worthy, gigantesqueشایان
major, main, chief, leading, significant, considerableعمده
replete, stiff, considerable, strong, wiseپر مایه

ترجمه آنلاین

قابل توجه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.