conservator
/kənˈsɜːrvətər/

معنی

نگهدارنده، نگهبان
سایر معانی: متولی، سرپرست، (مسئول نگهداری)، نگهدار، قیم، سرایدار، محافظ
[حقوق] قیم، امین

دیکشنری

محافظه کار
اسم
conservatorنگهدارنده
guard, guardian, watchman, sentinel, custodian, conservatorنگهبان

ترجمه آنلاین

محافظ

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.