congeries
/kɑːnˈdʒiːriːz/

معنی

توده، تراکم، انبوه، کومه، کپه
سایر معانی: انباشته، مجموعه ای از چیزهای توده شده

دیکشنری

همرزمان
اسم
mass, pile, lump, bulk, heap, congeriesتوده
density, compression, congestion, aggregate, agglomeration, congeriesتراکم
mass, clump, aggregation, heap, bike, congeriesانبوه
heap, rick, stack, pile, congeries, dollopکومه
pile, heap, mass, congeries, ruckکپه

ترجمه آنلاین

congeries

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.