confounded
/kənˈfaʊndəd/

معنی

گیج، نفرین شده، مبهوت، مات، مضطرب، سر در گم، لعنت شده
سایر معانی: (دشنام حاکی از خشم یا آزردگی) لعنتی !، فلان فلان شده !، هاج و واج، حیران، سرگشته

دیکشنری

مخفی شده
صفت
bewildered, damned, amazed, confounded, darnedسر در گم
dizzy, staggering, astounding, confounded, hazy, giddyگیج
staggered, aghast, rocked, astonished, surprised, confoundedمبهوت
uneasy, fretted, disturbed, agitated, alarmed, confoundedمضطرب
confoundedلعنت شده
accursed, cussed, confoundedنفرین شده
opaque, astonished, checkmated, aghast, confounded, quizzicalمات

ترجمه آنلاین

گیج شده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.