concubine
/ˈkɑːnkjəˌbaɪn/

معنی

معشوقه، صیغه، رفیقه، متعه
سایر معانی: (حقوق) هم خوابه (زنی که بدون ازدواج قانونی با مرد دیگری زندگی کند)، موله، همخوابه

دیکشنری

پادشاه
اسم
concubineصیغه
mistress, lover, concubine, love, sweetheart, paramourمعشوقه
concubine, girlfriend, paramour, womanرفیقه
concubineمتعه

ترجمه آنلاین

صیغه

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.