concede
معنی
واگذار کردن، تصدیق کردن، دادن
سایر معانی: اذعان کردن، اعتراف کردن، (شکست خود را) پذیرفتن، (حق یا امتیاز و غیره) اعطاکردن، تسلیم کردن
[حقوق] اعتراف کردن، اعطا کردن، واگذار کردن، تسلیم کردن
سایر معانی: اذعان کردن، اعتراف کردن، (شکست خود را) پذیرفتن، (حق یا امتیاز و غیره) اعطاکردن، تسلیم کردن
[حقوق] اعتراف کردن، اعطا کردن، واگذار کردن، تسلیم کردن
دیکشنری
موافق
فعل
concede, cede, assign, relegate, give, transferواگذار کردن
give, give, grant, admit, impute, concedeدادن
acknowledge, affirm, authenticate, establish, admit, concedeتصدیق کردن
ترجمه آنلاین
قبول کردن
مترادف
accept ، accord ، admit ، allow ، avow ، award ، bury the hatchet ، capitulate ، cave in ، cede ، confess ، cry uncle ، ditto ، fess up ، fold ، give up ، go along with ، go with the flow ، grant ، hand over ، knuckle under ، let on ، own ، own up ، play ball with ، quit ، relinquish ، say uncle ، surrender ، throw in the towel ، waive ، yes one ، yield