compounding
/kɔmpaʊndɪŋ/

معنی

الکترونیک : ترکیب شیمى : امیزه کارى
[شیمی] آمیزه کاری، آمیختن
[پلیمر] آمیزه کاری

دیکشنری

ترکیب کردن
فعل
combine, incorporate, synthesize, merge, agglutinate, compoundترکیب کردن
mingle, mix, brew, incorporate, admix, amalgamateامیختن
mix, knead, shuffle, blend, jumble, combineمخلوط کردن

ترجمه آنلاین

ترکیب کردن

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.