commandment
/kəˈmændmənt/

معنی

حکم، فرمان، دستور خدا
سایر معانی: (امور مذهبی و اخلاقی) فرمان ( به ویژه هر یک از ده فرمانی که به حضرت موسی نازل شد)

دیکشنری

فرمان
اسم
command, decree, order, steering wheel, edict, commandmentفرمان
sentence, ruling, verdict, warrant, decree, commandmentحکم
commandmentدستور خدا

ترجمه آنلاین

فرمان

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.