come along
معنی
موافقت کردن، جلو رفتن
سایر معانی: 1- پدیدار شدن، آمدن، وارد شدن 2- ادامه یافتن یا دادن، پیشرفت داشتن، موفقیت آمیز بودن، پیشرفت کردن
سایر معانی: 1- پدیدار شدن، آمدن، وارد شدن 2- ادامه یافتن یا دادن، پیشرفت داشتن، موفقیت آمیز بودن، پیشرفت کردن
دیکشنری
بیا با هم
فعل
advance, bring on, come along, forgeجلو رفتن
agree, consent, comply, approbate, accede, come alongموافقت کردن
ترجمه آنلاین
بیا همراه
مترادف
do well ، get on ، improve ، mend ، perk up ، pick up ، rally ، recover ، recuperate ، show improvement