معنی

1- گردآوری، 2- (انگلیسی) اعانه، (گردآوری) خیرات
[ریاضیات] گردآوری، جمع کننده

دیکشنری

جمع آوری
فعل
collect, roll up, stack up, gather, tot, flocجمع کردن
collect, receipt, cash, receiveوصول کردن
obtain, create, get, establish, collect, troopفراهم کردن
amass, assemble, collect, compile, troopگرد اوردن
collect, reap, rake, cull, muster, levyجمع اوری کردن
collectمدون کردن
amass, condense, compress, collect, congest, accumulateمتراکم کردن
assemble, collect, gatherفراهم اوردن

ترجمه آنلاین

جمع آوری

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.