معنی

[نساجی] فردار - مارپیچ

دیکشنری

پیچ خورده
فعل
coil, wreatheچنبره زدن
coilبدور چیزی بطور مارپیچ پیچیدن

ترجمه آنلاین

پیچ خورده

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.