(در زمین فوتبال امریکایی) هر یک از چهار گوشه ی زمین (خط کرنر)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در تابوت [باستانشناسی] بخشی از تابوت که روی آن را میپوشاند
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] تابوت ،جعبه ای است که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود یک حفاری باریک حاصل از توقف اجرای یک رگه اصلی یا سطحی بخشی یا تمام رگه، محفظه بسته با دیوارهای ضخیم برای ح ...
[عمران و معماری] اسباب کشش
هر چیزی که عمر را کوتاه می کند
تابوت تختهای [باستانشناسی] تابوتی که از متصل کردن چند تختهچوب ساخته میشود
ریشخند کنان، بااستهزا
تابوت گیوهای [باستانشناسی] تابوتی به شکل گیوه
تابوت حصیری [باستانشناسی] تابوتی از جنس حصیر
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.