clotted
معنی
بسته، دلمه شده، انبسته
[زمین شناسی] لخته ای، بسته ،دلمه شده ،انبسته
[زمین شناسی] لخته ای، بسته ،دلمه شده ،انبسته
دیکشنری
لخته شده
فعل
clot, clog, coagulateلخته شدن
curdle, curd, clabber, clot, jell, quailدلمه شدن
ترجمه آنلاین
لخته شده