معنی

صومعه، دیر، ایوان، راهرو سرپوشیده
سایر معانی: منزوی کردن، خلوت گزیدن، کناره گرفتن در، راهبه خانه، خانقاه، دیر (convent هم می گویند)، زندگی رهبانی، رهبانیت، خلوتکده، خلوتگاه، گوشه ی عزلت، (در صومعه یا کلیسا) راهرو سر پوشیده (که راهبان در آن رهروی و تسبیح شماری می کنند) رواق، اطاق یا سلول راهبان وتارکان دنیا، گوشه نشینی کردن، درصومعه گذاشتن
[عمران و معماری] راهروی سرپوشیده
[زمین شناسی] راهروی سرپوشیده

دیکشنری

پرستشگاه
اسم
porch, veranda, portico, balcony, patio, cloisterایوان
monastery, convent, abbey, nunnery, cloister, friaryصومعه
cloisterراهرو سرپوشیده
monastery, convent, abbey, cloisterدیر
cloisterاطاق یا سلول راهبان و تارکن دنیا
فعل
cloisterگوشهنشینی کردن
cloisterدر صومعه گذاشتن

ترجمه آنلاین

صومعه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.