climacteric
/klaɪˈmæktərɪk/

معنی

بحرانی، دوران یائسگی زن
سایر معانی: (زندگی انسان) دوران دگرگونی جسمی (به ویژه یائسگی)
[بهداشت] یائسگی

دیکشنری

کوه نوردی
صفت
critical, acute, exigent, climacteric, decretive, decretoryبحرانی
climactericدوران يائسگي زن

ترجمه آنلاین

اوج گیری

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.