معنی

جدا شونده، تقسیم شونده
سایر معانی: (در مورد اندام های چوبی یا پلاستیکی که در آموزش کالبد شناسی به کار می برند) دارای اجزای از هم جدا شونده (برای نمایان ساختن درون اندام)، باز شو
[عمران و معماری] آواری
[معدن] آواری (سنگ شناسی)
[خاک شناسی] کلاستیک
[آب و خاک] کلاستیک

دیکشنری

کلاسیک
صفت
clasticجدا شونده
clastic, fissiparousتقسیم شونده

ترجمه آنلاین

آواری

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.