clannish
معنی
دارای تعصب قبیلهای
سایر معانی: مشتاق رفت و آمد فقط با خاندان یا ایل خود، خاندانگرای، ایل گرای، وابسته به قبیله یا طایفه، دودمانی، ایلیاتی، پیوستگی ایلی
سایر معانی: مشتاق رفت و آمد فقط با خاندان یا ایل خود، خاندانگرای، ایل گرای، وابسته به قبیله یا طایفه، دودمانی، ایلیاتی، پیوستگی ایلی
دیکشنری
کلن
صفت
clannishدارای تعصب قبیلهای
ترجمه آنلاین
clannish
مترادف
akin ، alike ، associative ، cliquish ، close ، insular ، like ، narrow ، related ، reserved ، restricting ، restrictive ، sectarian ، unfriendly ، unreceptive