معنی

شیر بریده شده، دلمه شدن
سایر معانی: شیری که عمدا می گذارند قدری ترش ودلمه شود (bonny clabber می گویند)

دیکشنری

کلاببر
اسم
clabberشیر بریده شده
فعل
curdle, curd, clabber, clot, jell, quailدلمه شدن