معنی

گفتن، ذکر کردن، اتخاذ سند کردن
سایر معانی: (مطالب کتبی یا شفاهی را) نقل قول کردن، رونگاشت کردن، استناد کردن به، بازگشت کردن یا دادن به، رجوع کردن به، (حقوق) احضار کردن (به دادگاه)، فراخوانی، به صورت نقل قول ذکر کردن
[حقوق] احضار کردن (به دادگاه)، نقل کردن، استناد کردن، تقدیر کردن، جریمه کردن

دیکشنری

بگو
فعل
say, tell, utter, adduce, declare, citeگفتن
mention, mingle, note, assign, cite, mindذکر کردن
citeاتخاذ سند کردن

ترجمه آنلاین

نقل قول

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.