شراب سیب، شربت سیب، اب سیب سایر معانی: آب سیب (در قدیم به آب برخی میوه های دیگر هم گفته می شد)، سیبابه (که از آن سرکه و مشروبات مختلف می سازند) (به آب سیب الکل دار می گویند: hard cider و اگر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه آب سیب گیری، پرس سیبابه گیری، سیب فشار، میوه فشار
مواد کنه کش سایر معانی: مواد کنه کش [علوم دامی] یک ماده، محلول و یا خمیری که مایت ها و ساس ها را می کشد.
تصادف، حادثه، پیش امد، اصول صرف و نحو سایر معانی: (دستور زبان) صرف واژه، ساخت واژه، صورت های صرفی، تغییرات صرفی، n: accident : پیش امد، اتفاق
رنگ خیالی
[عمران و معماری] هزینه تصادف
[عمران و معماری] بسامد تصادفات
[ریاضیات] نرخ فراوانی تصادف
[عمران و معماری] پیشگیری از تصادف
علوم مهندسى : علت وقوع حادثه
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.