cicatrize
معنی
جای زخم باقی گذاردن
سایر معانی: (پزشکی و گیاه شناسی) با تولید بافت پوستخدشی scar tissue التیام یافتن (در مورد زخم)، گوشت نو بالا اوردن
سایر معانی: (پزشکی و گیاه شناسی) با تولید بافت پوستخدشی scar tissue التیام یافتن (در مورد زخم)، گوشت نو بالا اوردن
دیکشنری
سیکاتریز
فعل
cicatrizeجای زخم باقی گذاردن
ترجمه آنلاین
سیکاترز کردن