معنی

کره سازی، بوسیله اسباب گردنده جلو رفتن
سایر معانی: (با تکان دادن شیر در مشک یا دستگاه) کره گرفتن، کره گیری کردن، زدن (دوغ یا شیر)، هم زدن، (با شدت و مداومت) تکان دادن یا لغاندن، (دراثر تکان دادن یا زدن) به کف آوردن، کف کردن، زیر و رو کردن یا شدن (مایعات)، شورانیدن، خروشاندن، (دستگاه یا ظرف یا مشک برای کره گیری از شیر) کره گیر، (در مورد دلال های بورس سهام - به منظور به دست آوردن کمیسیون بیشتر) سهام مشتریان را تند تند خرید و فروش کردن، دوشیدن مشتریان از این راه، میزان خرید و فروش سهام، بوسیله اسباب گردنده مثل چر  جلو رفتن، بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن، دائما وشدیداچیزی را تکان دادن وبهم زدن
[نساجی] دستگاه عمل آوری گزانتات سلولز

دیکشنری

تعویض
اسم
churnکره سازی
فعل
churnبوسیله اسباب گردنده جلو رفتن

ترجمه آنلاین

برگرداندن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.