chrestomathy
معنی
مجموعه، منتخبات، قطعات منتخب، قطعات برگزیده
سایر معانی: (نادر)، مجموعه ای از قطعات ادبی و کلمات قصار که در آموزش زبان خارجی به کار رود، جنگ زبان آموز، قطعات برگزیده برای نواموزان زبان بیگانه
سایر معانی: (نادر)، مجموعه ای از قطعات ادبی و کلمات قصار که در آموزش زبان خارجی به کار رود، جنگ زبان آموز، قطعات برگزیده برای نواموزان زبان بیگانه
دیکشنری
متابولیسم
اسم
collection, set, complex, anthology, scrapbook, chrestomathyمجموعه
chrestomathyقطعات منتخب
chrestomathyقطعات برگزیده
selections, potpourri, anthology, chrestomathy, collectaneaمنتخبات
ترجمه آنلاین
کرستوماتی