charity
معنی
صدقه، خیرات، خوش قلبی، دستگیری، نیکوکاری
سایر معانی: مهر، محبت، حسن نیت، نیک اندیشی، نیکخواهی، احسان، گذشت (از تقصیر و گناه دیگران)، رحمت، اغماض، چشم پوشی، سعه ی صدر، بنیاد نیکوکاری، موسسه ی خیریه، (اصول مسیحیت) محبت خدا نسبت به بشر و عشق و گذشت انسان ها نسبت به یکدیگر، سخاوت (در دادن پول به فقیران)، دهش، دهشمندی، (جمع) خیرات، اعانه
سایر معانی: مهر، محبت، حسن نیت، نیک اندیشی، نیکخواهی، احسان، گذشت (از تقصیر و گناه دیگران)، رحمت، اغماض، چشم پوشی، سعه ی صدر، بنیاد نیکوکاری، موسسه ی خیریه، (اصول مسیحیت) محبت خدا نسبت به بشر و عشق و گذشت انسان ها نسبت به یکدیگر، سخاوت (در دادن پول به فقیران)، دهش، دهشمندی، (جمع) خیرات، اعانه
دیکشنری
خیریه
اسم
charity, alms, doleصدقه
charity, beneficenceنیکوکاری
charity, handout, almsخیرات
capture, apprehension, charityدستگیری
amiability, kindness, charity, large-heartednessخوش قلبی
ترجمه آنلاین
خیریه
مترادف
alms ، alms giving ، assistance ، benefaction ، beneficence ، contribution ، dole ، donation ، endowment ، fund ، gifting ، hand ، hand out ، helping hand ، largesse ، oblation ، offering ، philanthropy ، relief ، write off